۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

هدف از تشدید فشار بر روحانیون مبارز و آگاه

بهره مندي از تجربيات تاريخ مبارزاتي ايران در صده هاي معاصر بدون توجه به نقش و تاثير روحانيون مبارز و آزادانديش در جهت روشنگري و آگاهي بخشي توده ها، تحليلي به دور از واقع خواهد بود. با بررسي مبارزات آزادي خواهان در مي يابيم که هرگاه روحاني مبارزي همگام با جنبشي بوده و در پي گيري اهداف آن پاي فشرده ، بي شک به نتائجي دست يافته است. که مهترين آنان را مي توان در جنبش تنباکو، نهضت مشروطه، نهضت ملي،‌انقلاب 57 مشاهده نمود. انقلاب 57 تداوم حاکميت اش که به دست روحانيون بود و در اين تداوم که مشي خود را برگرفته از اهداف والاي اسلام ميدانست . موفق نشد به آرمانهاي مردمي که خواستار حاکميت خود بر سرنوشت خويش بودند جامع عمل بپوشاند و تفکري که جز صداي خود قائل به شنيدن صداي ديگر نبود کم کم و به صورت مرموزي در جاي جاي ارکان حاکميت نفوذ کرده و مديريتش را عهداه دار شد. اين عهده داري پس از فوت آ..خميني آنچه متصور بود خيلي سريع روي داد. و انتخابات دوره نهم رياست جمهوري کليد اتمام اين پروژه بود. از بدو زمزمه ورود اين تفکر در دوره حيات آ...خميني ، ايشان حتي مديريت يک نانوايي را براي اين تفکر مسئوليتي بزرگ مي دانستند که توان اداره کردنش را نيز ندارند با ورود اين تفکر در حاکميت، رفته رفته گروههاي مختلف سياسي همگام با حاکميت نيز يکي پس از ديگري حذف شدند اين حذف شدن گروه هاي سياسي، نتيجه براي کساني داشت که خواهان چنين موقعيتي بودند و طبق قواي نفس خويش عمل مي کردند، يعني اين افراد مي توانستند بدون حضور گروههاي سياسي و در نبود آراء و افکار مختلف به اهداف خود که ايجاد تک صدايي در جامعه و جلوگيري از انتقاد بود دست يابند. طي گذر زمان وضعيت به گونه اي شد که انحصارطلبان به روحانيوني که به وضع ضد مردمي شان انتقادي داشته را نيز نتوانستند تحمل کرده و آنها را نيز حذف و يا خانه نشين کردند. آ...منتظري و سيد احمد خميني و در اين اواخر آ...صانعي و دستغيب را مي توان به عنوان نمونه ذکر کرد.گرايشات مردم ايران در انتخابات مجالس از دهه هفتاد به بعد نسبت به طيف روحانيون کم رنگ شد. آن هم به دليل ضعف ها و يا سوء استفاده هايي بود که عده اي از اين قشر در دوران مديريت خويش در دهه شصت تا هفتاد به عمل آورده بودند. اما اين بدان معني نيست که مردم ايران ديگر نخواهند از اين طيف در مناصب مديريتي استفاده نمايند. انتخابات 76 و پيروزي سيد محمد خاتمي مويد اين بود که مردم در هر شرائطي به اخلاق پاي بند بوده و انسانهاي اخلاق گرا و مردمي را در هر لباسي که باشند فراموش نکرده و از آنها پشتيباني خواهند نمود.و از طرفي ديگر در انتخابات مجلس خبرگان با راي بالا و حمايت قاطع از هاشمي رفسنجاني نشان دادند که هر چند يک شخص گذشته اي خلاف اراده مردم داشته اما باتغيير رويه اش در جهت استيفاي حقوق مردمي گام برداشته از او پشتيباني خواهند نمود. اين نوشته ها براي آن است که به بررسي شخصيتي که حضورش در جنبشي ملي که به جنبش سبز معروف گشته و تاثير به سزايي در آن گذاشته بپردازيم. شخصيتي که روح عمل گرايي و شجاعتش در طول سه دهه پس از انقلاب ثبت شده ، بگونه اي که مردمي بودن و شجاعتش در دفاع از حقوق مظلومان، براي داعيان عدالت خواهي مثال زدني است. شيخ مهدي کروبي، کسي که به انتخابات 88 محدود نمي شود، بلکه وي سال ها قبل، خطر انحصارطلبي را گوشزد و نداي دادخواهي مظلومان را سر داده و از حقوق پايمال شده شان دفاع مي کرده واين سابقه طولاني مبارزاتي بر عليه انحصار و ديکتاتوري شيخ که به قيام 42 باز مي گردد. در سال اخير نيز همگام با ديگر رهبر جنبش سبز پاي در پيکاري نهاد که خودش با اذعان به اين که حاضر است جانش را در راه دفاع از حقوق مردم و قانون اساسي و جمهوريت نظام فدا کند و اين به گونه اي شد که وي در طول يک سال نزديک به ده بار از سوي انحصارطلبان و مزدورانشان مورد حمله فيزيکي قرار گرفت . تيراندازي به خودروي حامل وي نمونه اي از اين حملات است که به قصد جانش انجام شد. اين اعمال که هدفي جز به سکوت و انزوا کشيدن شيخ را نداشت پايداري شيخ در اهداف اش و اصرار بر آن که همان دفاع از حقوق مردم بود باعث شده که انحصارطلبان احساس ياس کرده و به اعمالي نابخردانه روي آورند. گفتمان شيخ که در انتخابات گفتماني آزاد و مبنايش دموکراتيک و در چهارچوب قانون اساسي مصوب جمهوري اسلامي بود گروه ها و افکار زيادي را با خود همراه و به پاي صندوق هاي راي کشاند. اين حمايت ها در ايام انتخابات مورد پسند انحصارطلبان قرار نگرفت و از همان زمان تبليغات تخريبي شان برعليه شيخ را کليد زدند. و پس از انتخابات و شروع اعتراضات مردمي، حاميان وي نيز متحمل سنگين ترين هزينه ها در جنبش سبز از جمله حبس و شکنجه هاي سنگين شدند. دکتر احمد زيدآبادي نمونه اي از شاخص از اعضاي گروهي به نام ادوار تحکيم وحدت حامي شيخ است که متحمل شکنجه و حبس طولاني گرديده است.اما تحميل شرايط ناگوار به شيخ و يارانش به زماني خاص محدود نشد بلکه در ايامي ديگر از جمله ايام ماه مبارک رمضان نيز منزلش مورد محاصره قرار گرفت دوستانش را مورد تهديد و همسايگانش را آزردند تا بتوانند به اهدفي که در طول يک سال اخير دست نيافته اند برسند. شجاعت شيخ در انتقاد و اعتراض به حاکميتي که خود زماني از نيروهايش بود، موجب گرديد تا روحانيون آزادانديش ديگري نيز با وي همگام شوند و اين زنگ خطر براي حاکميتي بود که اساس وجودي اش همگامي روحانيون و حوزه با اوست در نتيجه حمله به بيوت علمايي که همگام و همفکر با رهبران جنبش سبز بودند را در برنامه خويش قرار دادند، در واقع حملات گسترده به شيخ محدود نگشت اين حملات به منزل و مسجد آ...دستغيب از ديگر مجتهدان مردمي و مبارز نيزکشيده شد و قبل از آن نيز شاهد حمله به بيوت آ...منتظري و آ...صانعي از ديگر مراجع آزادي خواه بوديم. و در سالگرد آ...خميني شاهد اهانت به سيد حسن خميني بوديم اينها همه حکايت از کينه اي داشت که در وجود انحصارطلبان از شکل گيري اعتراضات مردمي به حقوق پايمال شده خويش، به دليل حمايت هاي آنان از اين جنبش صورت گرفت.آنچه که مشخص است اين است که حاميان و تدارکات چيان حملات به رهبران و حاميان روحاني جنبش سبز و در راس آن شيخ مهدي کروبي و مجتهدين حامي ، بي هدف نباشد. هدف اصلي شان خاموش ماندنشان و عدم آگاهي بخشي از سوي آنان بر مردم است. زيرا خود واقف اند که طيف روحاني و مجتهدين بهتر و بيشتر بر مردم علي الخصوص توده ها تاثير گذارند در نتيجه مي خواهند با اين گونه اعمال اشخاص منتقد و تاثير گذار از طيف روحانيون را خاموش و يا منزوي کنند و از طرفي موقعيت اين طيف(انحصارطلبان) در بحران آفريني و وجود بحران است وبا اين حملات و تندي ها در نظر دارند به شکل گيري بحراني کمک کرده باشند تا بتوانند در سايه اين بحران ها به ساير اهداف خو، همان جلوگيري از آگاهي مردم نسبت به ساير بحرانهايي که کشور با آن دست و پنجه نرم مي کند. هدف شان اين است که مردم و حاميان جنبش سبز و رهبرانشان را به اعمال بحران آفرين و تنشي بکشانند تااعمال و رفتارهاي فراقانوني خويش را قانوني جلوه داده از پاسخگويي به اذهان عمومي در امان باشند. اما غافل اند و سير تاريخ را مطالعه نکرده اند، زيرا؛ اين مراحل در تاريخ ايران سپري شده است و جنبش ملي سبز مردم ايران يک جنبش مبتني بر عقل و دوري از خشونت و مدارا و دوستي است و اساس شکل گيري جنبش سبز مبتني بر عقل گرايي و دوري از خشونت است و روح ملي مبارزاتي ميهن مان در اين جنبش نيز اساسا مخالف هر گونه اعمال نابخردانه است که اوج آن را در تجمع ميليوني 25 خرداد 88 شاهديم و در ثاني اين جنبش به آن حد از عقلانيتي رسيده است که بتواند درک کند که اين حملات نابخردانه ناشي از ضعف انحصار طلبان و به اضمحلال کشيده شدن شان و براي خروج شان از اين وضعيت مي باشد.
ارسال شده در دوشنبه، ۱٥ شهريور ۱۳۸٩ - ساعت ۳:۱٥

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر