نهضت آگاهي بخشي:
مردم ايران سالهاست که براي رسيدن به حداقل امنيت و آرامش مبارزه کرده و جان ها داده اند. شواهد زيادي مبني بر اين مدعا در مبارزات يکصد سال اخير مردم ميهن ما وجود دارد از جمله انقلاب مشروطه، نهضت ملي، انقلاب 57 ، خرداد 76 و چندين نهضت آزادي خواهي که در راستاي اهداف آزادي خواهي در سراسر کشور، از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب شکل گرفت. هرچند که شکست و پيروزي هر يک از نهضت هاي شکل گرفته در يکصد سال گذشته جاي بحث و تامل فراوان دارد. اما گذشته از تحليل و بررسي علل کاميابي ها و ناکامي هاي آنان ، مهم شکل گيري شان مي باشد. اين که جامعه دچار چه نوع وضعي بوده که ...آگاهاني از متن آن برخواسته و به فکر ايجاد نهضت هاي آزادي خواهي افتاده و حتي مورد حمايت مردم نيز قرار گرفته و گاه نيز با بي توجهي مردم بروبرو بوده است. اما آن چه حائز اهميت است فارغ از علل کاميابيها و ناکامي هاي نهضت هاي آزادي خواهي شکل گيري هر کدام از آنها توانست به عنوان چراغ راهنمايي پيش روي نهضت هاي آزادي بخش آينده باشد. به گونه اي که هيچ ترديدي در تاثيرگذاري نهضت هاي آزادي بخش در شکل گيري انقلاب 57 باقي نمي ماند. در واقع شکل گيري نهضت هاي آزادي بخش به بينش سياسي مبارزان کمک نمود به طوري که در شکل گيري انقلاب 57 مي بينيم تقريبا تمامي گروهها و مبارزان در يک شرايط زماني به اين نتيجه رسيدند که حکومت وابسته به شخص، ديگر ياراي پاسخگويي به خواسته هاي مردم که همان حاکميت خود بر سرنوشت خويش است را ندارد و اين که يک شخص همه امورات تحت سيطره اوست و هيچگونه حقي را براي مردم قائل نيست و چنين رفتارهايي از سوي يک حاکميت که بينشي تک حزبي دارد و جز صداي چا÷لوسان را نم يتواند بشنود مملکت را به سوي نابودي مي کشاند. از جمله کودتاي 28 مرداد که در مخالفت با حاکميت مردم شکل گرفت و يا تشکيل دادگاه فرمايشي بنيانگذاران نهضت آزادي و سخنان مهندس بازرگان مبني بر اين که ما آخرين اشخاصي خواهيم بود که به زبان مسالمت آميز و قانوني با شما صحبت خواهيم کرد. پس از اين، چنين نخواهد شد. و شاهديم که همانگونه نيز شد. در واقع مشي گروههاي مختلف مبارزاتي و شکل گيري آنان از جمله جاما، چريک هاي فدائي، مجاهدين خلق و بسياري از گروههاي ديگر در سراسر ميهن مان جهت براندازي بود و محاکمه افراد شاخص و اعدام و زنداني مبارزان در واقع خواسته هاي مردمي را به سوي راديکاليسم تشديد کرد. اما در دوره اي يعني از سال 48 تا شکل گيري انقلاب، حاکميت به توهم اين که رهبران اصلي مبارزات از چپ تا راست، سنتي مذهبي و چپ مذهبي و همه را به گونه اي سرکوب کرده و ديگر گروهي نمانده که داعيه آزادي خواهي داشته و به مبارزه برخواسته و تا تغيير ايجاد کند. اما روح مبارزه در دل مردم ميهن زنده بود. روح ملي ضد ديکتاتوري و استبداد و حامي آزادي خواهي در انقلاب 57 شاهد روشنايي فزآينده اي گرديد و اين روشنايي به حدي بود که حاکميت مبتني بر شخص را سرنگون ساخته و خواستار حاکميت مردم بر سرنوشت خويش در تداوم خواسته هاي نهضت مشروطه و نهضت ملي گرديد. در واقع آزادي خواهي گروه ها و اشخاص مختلف در طي چندين دهه و همبستگي آنها در سرنگوني حکومت شاهنشاهي نتيجه اش به ايجاد نهضتي انجاميد که از آن انقلاب 57حاصل شد . اما اين نهضت همانند نهضت هاي قبلي چه نتيجه اي داشته و اين که مثبت بوده يا منفي با کمي تامل و تفکر قابل ارزيابي است.تحليل و بررسي چگونگي نتيجه گيري از شکست يا پيروزي از نهضت 57مدنظر نيست بلکه هدف، طي طريق اين نهضت است که به ايجاد تحولاتي در وجه هاي گوناگوني شد و ديگر اين که آيا اين نهضت توانست در امتداد نهضت هاي قبل نتيجه قابل قبولي داشته باشد. در نهضت 57 آ..خميني که با استفاده از گفتمان توحيدي (همان حمايت از مستضعفان و اجراي عدالت ) توانسته بود در بين مردم ايران به چهره اي کاريزما بدل گشته و نقش آفريني کند و اين نقش آفريني گفتمان وي را به گفتماني غالب در نهضت بدل نمود . در اين ميان آنچه که بيشتر مسلم است اين است که گفتمان ايشان در اين نهضت احترام به انديشه هاي گوناگون، آزادي در چهارچوب قانون اساسي مورد تائيد خود مردم بوده باشد هست. اما دهه اول نهضت آزادي خواهي 57 که با قيام گروه هاي مختلف سياسي و يا جنگ هشت ساله همزمان بود. گروه هاي انحصارطلبي که هيچگونه نقشي در اين نهضت نداشتند توانستند از تداوم جنگ بهره برده و منتقدان به وضع موجود را کنار زده و يکه تاز ميدان شوند به گونه اي که گام به گام در لايه هاي مختلف نفوذ کرده و صاحب قدرت و نظر شوند تا بتوانند به اهداف و امال خود که همان انحصار طلبي و همه امور را در يد خوداشتن و خود برتربيني بود برسند. در اين زمان ناآگاهي گروه هاي مبارزاتي نيز از وضعيت زمان بي تاثير نبود زيرا تا حدود زيادي اين ناآگاهي ها باعث به قدرت رسيدن افراد يا گروه هايي شد که مرحوم آ ...خميني در بياناتي اين جريان را حتي لايق مديريت يک نانوايي هم نمي دانست که هيچگونه حقي را براي مردم در عرصه حاکميت قائل نبودند و در زمان حال نيز به روش هاي مختلف به حکومت رسيده اند و هيچ برنامه اي براي اداره آن ندارند و کشور را دچار بحرانهاي متعددي کرده اند براي پوشاندن ناکامي هايشان در اداره ميهن مان و اعمال خلاف انساني به ترويج خرافات و دروغ مي پردازند.اين گروه که به خيال خويش پس از اتمام جنگ توانستند همزمان تمامي نيروهاي مبارز و منتقد را به زندان ها افکنده ويا به جوخه هاي اعدام س÷رده و از صحنه دور کرده اند. اما شکل گيري خرداد76 مهر باطلي بر اين تفکر زد و نشان داد که روح ملي مخالف استبداد و ديکتاتوري در مردم ايران همواره زنده و بالنده است. و بروز آن در زمان هاي مختلف به صورت گفتمان غالب در جامعه بشري شکل خواهد گرفت و خرداد 76 که در غالب گفتماني مسالمت آميز و در چهارچوب قانون اساسي شکل گرفت و شکل گيري آن هم از سوي انحصارطلبان, کساني که خود را مدافع قانون اساسي و بر آمده از انقلاب و مدافع آن معرفي مي کردند مورد تحمل قرار نگرفته و به روش هاي گوناگون با مانع تراشي هاي مختلف سعي در جلوگيري از گفتمان مسالمت آميز که همان پي گيري حاکميت مردم بر سرنوشت خويش مي نمودند که شکل گيري آن از همان ابتدا بود از جمله: قتل هاي زنجيره اي و فاجعه کوي 78,حمله به توريست هاي خارجي، شکل دادن سناريوهاي مختلف براي فعالان سياسي از جمله ملي مذهبي ها که حبس چندين ماهه و محکوميت چندين ساله بزرگان اين نحله فکري سياسي جامعه انجاميد.روح ملي مردم همچنان بر ادامه مبارزات مسالمت آميز و قانوني پاي مي فشرد و به همين دليل مترصد زماني بود که بتواند اين ايده ها را به منصه ظهور برساند. اين خواسته هاي دروني مردم که در انتخابات 88 تبلور يافت و به شکل گيري جنبش سبز انجاميد. جنبشي که در تداوم و تکامل نهضت هاي آگاهي بخشي و آزادي خواهي مردم ايران طي يکصد سال اخير شکل گرفت و تمام هويت اش اجراي بدون تنازل قانون اساسي که همان حاکميت مردم بر سرنوشت خويش بود. و آن هم برگرفته از مبارزات قانون خواهي انقلاب مشروطه، نهضت ملي، انقلاب 57 ، خرداد 76بود.جنبش سبز ابتدا به صورت اعتراض به نتايج انتخابات بروز کرد اما به دليل برخورد نامناسب حاکميت با حضور مردم، رويه تاريخي گرفته و هويت آزادي خواهي يافت. اين نهضت که در بدو شکل گيري اش به صورت اعتراض به نتيجه انتخابات ظهور و در ادامه راه به صورت يک جنبش آزادي خواهي بروز کرد و توانست در روح توده مردم نفوذ کرده و در سطح وسيعي گسترش يابد و حتي مورد توجه رسانه ها و افکار عمومي جهان قرار گيرد. تاثير گذاري آن بدان جهت بود که از درون مردم مبتني بر عقلانيت و مدارا و دوستي و مخالف دروغ و ريا و اجراي بدون تنازل قانون اساسي برخاست و در پي گيري اهداف اش بر رفتارهاي عاري از خشونت تاکيد دارد.حال اين که جنبش سبز در سال اول به صورت اعتراضات خياباني بروز کرد در دومين سال شکل گيري اش به سوي آگاهي بخشي مي رود همان چيزي که در يکصد سال اخير مورد غفلت مبارزان قرار گرفته و نتايجي خلاف تصور آزادي خواهان به بار آورده بود. زيرا که در پرتو آگاهي بخشي است که مي توان مردم را نسبت به انقيادهاي دوران آشنا نمود تا بهتر و بيشتر به حقوق خودشان آشنا شوند ودر رسيدن به آن صبر و استقامت را پيشه خود سازند.
ارسال شده در سهشنبه، ۱٢ امرداد ۱۳۸٩ - ساعت ٥:۱۳
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر